Category Archives: دانشجوی حرفه ای

هر مهارت عمومی و اختصاصی مورد نیاز برای هر دانشجو در هر رشته ای در این دسته مورد بررسی قرار می گیرد.

ماندن یا نماندن در مهندسی شیمی؛ مساله این است

پوستر ماندن یا نماندن در مهندسی شیمی

آنچه در اینجا خواهید خواند محتوای سمیناری است که برای دانشجویان مهندسی شیمی دانشگاه سمنان در اردیبهشت 98 برگزار شده است.

مقدمه

موافق هستید که شروع کنیم. من اول توضیح بدهم که این کاری که داریم انجام  می دهیم چی هست؟  خانم مظفری دارند فرم های MBTI را پر میکنند (شخصیت شناسی) بعد آخرش می خواهیم ببینیم که خانم مظفری برای مهندسی شیمی مناسب هستند یا نه؟ خیلی خوب من یک معرفی از خودم داشته باشم پروینی هستم، دانشیار دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه سمنان سال 77 وارد دانشگاه شدم مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی امیرکبیر بعد وارد شدن گفتم که این چه رشته ای است که ما وارد آن شده ایم البته من به این خاطر انتخاب کردم که اون زمان دانشگاه امیرکبیر گرایش پتروشیمی داشت الان که در لیسانس عمدتا گرایش ها برداشته شده است. بعد دیدم کلی رشته هست که من آن ها را نمی شناسم مثل مهندسی کامپیوتر، مهندسی صنایع، صنایع اصلا جزء انتخاب هایم به هیچ وجه نبود بعد  متقاضی  تغییر رشته شدم که تغییر رشته بدهم بروم مکانیک. اتفاقی افتاد منصرف شدم ولی رشته دومی رو انتخاب کردم همزمان علاوه بر مهندسی شیمی، مهندسی صنایع هم خوندم و یکی از بزرگترین اشتباهات زندگی ام را انجام دادم و آن بود که ارشد دانشگاهم را تغییر دادم و در دانشکده مهندسی مکانیک رشته سیستم های انرژی دانشگاه شریف ارشد گرفتم و بعد دوباره به دانشگاه امیرکبیر دانشکده ی مهندسی شیمی برگشتم و دکترای مهندسی شیمی را گرفتم. در واقع به دنبال این بودم که بفهمم که چه رشته ای برای من مناسب تر است؟ رشته مناسب از نظر من  رشته ای بود که وقتی درس های اون رشته را می خوانم متوجه گذر زمان نشوم، کیف کنم ، بتوانم در آن خلاقیت به خرج بدهم، وقتی یک نفردارد یک  موضوعی را  توضیح می دهد  متوجه بشوم. برای مثال اگر من آدم مهندس شیمی بودم زمانی که به نمایشگاه نفت گاز پتروشیمی می رفتم وقتی کسی راجع به یک فرآیند توضیح می داد و یا من یک سوالی می پرسیدم  متوجه  توضیحات طرف مقابل بشوم.

چرا مهندسی شیمی؟

من از شما یک سوال دارم یعنی دوست دارم  که اینطور به ماجرا نگاه کنید که چرا مهندسی شیمی؟!

  • مهندسی شیمی رشته خطرناکی است

مهندسی شیمی یک رشته پرخطر است زیرا محیط کار شما پر مخاطره است از سقوط از ارتفاع بگیرید که در صنعت نفت بیشترین عامل مرگ و میر پرسنل است تا مثلا انفجار،آتش سوزی،نشت مواد سمی. در فضای مهندسی شیمی این خطرات مواردی است که نمی توان از آن ها چشم پوشی کرد. اگرباعث مرگ آنی نشوند ممکن است باعث صدمات و لطمات آتی شود ممکن است که موجب بیماری شود اگر دراز مدت در برخی محیط ها باشید، من یک تجربه ای را به  شما بگویم ما برای بازدید از یکی از پتروشیمی ها که حالا اسم نمی برم رفته بودیم بوی آمونیاک  شدیدی می آمد و ما حلقمان می سوخت و بینی مان می سوخت ولی کسانی که اونجا بودند اصلا عین خیالشان هم نبود و کاملا عادت کرده بودند و این یعنی رفته رفته بدن به این مواد شیمیایی عادت می کند و حتما عارضه خواهد داشت و مگر می شود که عارضه نداشته باشد؟ پس این دو تا مورد به ضرر مهندسی شیمی.

  • رشته مهندس شیمی مخاطب پرشمار عام ندارد

در مهندسی شیمی مخاطب های ما مخاطبان خاص هستند  برای مثال بعضی از رشته ها  مخاطبان عام دارند مثل مهندسی کامپیوتر،  مثلا رشته های هنری که در چنین رشته هایی شما به  مردم عادی میتوانید سرویس بدهید ولی در مهندسی شیمی شما نمی توانید به مردم عادی سرویس بدهید و شما باید با کارخانه ها کار کنید و یا شما باید با شرکت ها کارکنید پس بنابراین این هم می تواند جزء معایب رشته ی ما باشد چرا که مخاطبانشان و مشتریانشان خیلی خاص هستند.

شاید من نتوانم در رشته ی مهندسی شیمی در یک شهرکوچک برای خودم کار پیدا بکنم.

  • درس های مهندسی شیمی آسان نیست.

بعد دیگر در مورد درس های این رشته خدمتتان بگویم، درس هایی که ما در مهندس شیمی داریم به نسبت رشته های دیگر سخت تر است مثلا فرض کنید مهندسی صنایع چون خودم هم خواندم می گویم. دروس مهندس شیمی نسبت به سایر رشته ها سخت تر هستند یا ادامه تحصیل برای  رقابت  در آن ها سخت تراست.

  • محیط کار مهندسی شیمی خشن است

محیط کار شما در این رشته  خیلی خشن است برای چی آمدید مهندسی شیمی؟! تعداد زیادی کارگرهر سمتی را که نگاه کنید پر از سازه های فلزی که هرکدام همانطور که گفتم ممکن است بترکند یا  ممکن است مواد سمی  از آن ها نشت کند.

  • فراوانی کار برای یک مهندس شیمی در کدام قسمت کشور است؟

بعد فراوانی کار مربوط به رشته ما کجاست عمدتا؟ جنوب  است یا  مناطق بد آب و هوا. یعنی این احتمال که مثلا ما بگوییم اوکی من پا می شوم می روم در زعفرانیه تهران یا مثلا پاسداران یا نمی دانم نیاوران می روم سرکار یا از میدان ولیعصر به بالا میرم سرکار خوب به نظرمی رسد که خیلی منطقی نباشد پس محیط کارتون هم شاید محیط جذابی نباشد مثلا  عسلویه و ماهشهر و….

  • مسئولیت یک مهندس شیمی مسئولیت سنگینی است.

مسئولیت شما هم در کار سنگین است شما نگاه کنید مثلا فرض کنید که شما یک محاسبه اشتباه می کنید شرکت  کلی منابع از دست می دهد یا شما یک اشتباه محاسباتی انجام می دهید یک برجی می ترکد! یا یک کاری می کنید به خاطر یک اشتباه شما در جایی مثل پتروشیمی فلان 5 نفر کشته می  شوند. ما دیروز در یک کلاس تجزیه تحلیل حوادث در مقطع ارشد که  در گرایش HSE)) داریم یه حادثه ای را داشتیم تحلیل می کردیم ما وقتی که می خواهیم یک دستگاهی را تعمیر کنیم ایزولاسیون انجام می دهیم یعنی ارتباط آن تجهیز را (مثلا  یک برج یا راکتور) با بقیه فرایند  قطع می کنیم و این کار را با یک سری صفحات کورکننده انجام می دهیم کارگر به جای اینکه از صفحه ی فلزی استفاده کند ازیک صفحه پلیمری استفاده کرده بود و این کار باعث کشته شدن 1 نفر و مصدومیت 4 نفر شد به همین راحتی. پس بنابراین مسئولیت ما می تواند خیلی در محیط کارمان  سنگین باشد.

  • تعدد فارغ التحصیلان را هم در نظر بگیرید.

این ها مواردی اند که اگر به آن تعداد فارغ التحصیل های زیاد را هم اضافه بکنیم جزء معایب مهندسی شیمی محسوب می شود. قبل تر ها رشته ی مهندسی شیمی فارغ التحصیل زیادی نداشت چون دانشگاه های زیادی  این رشته را نداشتند ولی الان اینطور نیست و الان ما فارغ التحصیل مهندس شیمی خیلی زیاد داریم. اما به نظرم  حالا که ایرادهایش را گفتیم اگر ایراد دیگری ای هم  به نظرتون می رسد شما بگویید. ایراد دیگه ای هم دارد مهندسی شیمی؟ بچه ها من یک مرضی دارم هرکس حرف نزند اتفاقا دقیقا از اون می پرسم لذا من نگاهتون می کنم حتما نگاه کنید چون اگه سرتون را بندازید پایین می گویم خانوم شما نظرتون چی بود؟ دقیقا.ایراد دیگه ای نداره مهندس شیمی نه؟ همین ها کافی است

 محاسن مهندسی شیمی

  • در دنیا ما را با نفت و گاز می شناسند.

کشور ما را در دنیا به نفت، گاز و پتروشیمی می شناسند. پس بنابراین ما امکان مانور دادنمان در رشته های مرتبط به نفت هم بیشتر است که مهندس شیمی یکی از این رشته ها است، یا مهندسی پلیمر یکی از این رشته ها است درست است؟ پس ما چون به منابع نفت و گاز دسترسی داریم، تکنولوژی منابع  نفت و گاز را هم داریم از 0 تا 100 تقریبا به جزء یه سری تکنولوژی های (های تک) بقیه تکنولوژی ها را داریم یعنی اگر  فردی که 10 سال  در مجموعه ی وزارت نفت و یا در مجموعه ی صنعت نفت و گاز کشور کار کرده باشد گزینه خیلی مناسبی برای کارکردن یا برای ادامه تحصیل در شرکت های بین المللی است. شرکت های بین المللی ای مثل( بی پی، شِل، شِلِمبِرژه ،توتال ،اوده و الی آخر) که  خیلی از فارغ التحصیل های مهندس شیمی رو الان می بینیم که در شرکت هایی مثل( توتال، شِل و … ) کار می کنند درحالی که این شانس برای یک مهندس غیر مهندسی شیمی یک کم پایین تر است  مگراینکه  شخص خیلی مهارت بالایی داشته باشد. در مهندسی شیمی تجربه بالا داشتن خیلی به شما کمک می کند به همین خاطر بسیاری  از شرکت هایی که درحوزه خلیج فارس  در حال  فعالیت هستند حالا چه شرکت های خارجی چه شرکت های چند ملیتی ای که در کشورهای عربی هستند این شرط را  گذاشته اند که اگر شما 10 سال درصنعت نفت یا گاز کشورخودتون فعالیت کرده باشید شما را با یک حقوق قابل توجه ای استخدام می کنند که وزیر محترم نفت یکی از بقول معروف گِله هایش این بود که ما درپارس جنوبی که مخزن مشترک بین ما و قطراست مهندسان شیمی  را که در کشور تربیت کرده ایم بعد  به قطر رفته و همین گاز را به نفع قطر استخراج می کنند.

  • زمینه های کاربردی بکر از محاسن مهندسی شیمی است.

حُسن بعدی این است که ما کلی زمینه ی بِکر در مهندسی شیمی داریم که در حوزه های مختلف کاری می توانیم به آن ها بپردازیم.  مثلا  چه کسی اینجا اَسپِن بلده؟ نرم افزار اَسپِن.در نرم افزار اَسپِن که خودش ماژول های مختلفی دارد اَسپِن پلاس یکی از این ماژول ها است. اَسپِن ایکاروس هست، بیجَک هست، یا مثلا PIMSهست.اَسپِن خیلی ماژول دارد.هریک از این ماژول ها را که  شما یاد بگیرید یکدفعه در یک لیست مثلا 20 نفره 30 نفره در کل کشور قرار می گیرید.پس بنابراین شما تو این رشته خیلی سریع تر می توانید به عنوان یک  فرد ماهر در کشور شناخته بشوید، در کشور خودتون، درحالی که ممکن است در یک رشته ی دیگه ای که بیشتر تنه اش به تنه ساخت و تولید می خورد این اتفاق خیلی دیرتر میفتد و اتفاقا ماهیتش هم همین است یعنی شما باید در آن رشته اول مدتی شاگردی کنی  ولی اینجا میتوانی  یک مرتبه  بپری  درمرحله ی  معلمی یا مشاوره ای یا  شاید بشود  گفت تخصص.

  • تحقیقات جذابی در زمینه مهندسی شیمی مطرح است.

خیلی از تحقیقات در این حوزه می توانند جذاب باشند چون ما خیلی مشکل و کمبود داریم چرا؟ ما صنایع فرآیندی خیلی زیادی در کشور داریم. اگرما خودروسازی مان در چند شهر متمرکز است ولی صنایع فرآیندی مان پخش شده از جنوب کشور تا شمال کشور که هر کدام یک سری مشکلات دارند پس  اگر یک نفر روی یک مشکل تمرکز کند و بعد برای آن  وقت بگذارد و من وقتی از وقت گذاشتن صحبت می کنم منظورم 1 سال،2سال، 3سال،4سال نیست منظورم 10 سال است یعنی شما برای اینکه به یک دستاورد حرفه ای برسید باید 10 سال روی آن تمرکز کنید پس این باور اشتباه را همین الان می خواهم کناربگذاریم که من الان مثلا تصمیم گرفتم مثلا توی تولید کاتالیست به روش صنعتی کارکنم خوب سال بعد یا نه دیگه سال بعدش یا نه سه سال بعدش به دستاورد می رسم اصلا از این خبرها نیست یعنی شما متناسب با بزرگی هدفی که انتخاب می کنید باید منتظر سرمایه گذاری باشید و صبرکردن در مهندسی شیمی. ماهیت مهندسی شیمی اینطور است. برای کار بزرگتر شما باید صبر بیشتری هم داشته باشید.

  • کدام سبک زندگی شغلی برای مهندسی شیمی مناسب تر است؟

مورد بعدی این است که  به شما  بگویم که ما  چند مدل سبک زندگی شغلی داریم؟ دوستان عزیزم که در کلاس کارآفرینی هم هستید 4 مدل سبک زندگی شغلی داریم: کارآفرینی، کارمندی، خویش فرمایی و سرمایه گذاری. بعضی ها  هستند که سرمایه دار هستند و با سرمایه شان بازی می کنند. ما برای مهندس شیمی در هر 4 سبک کار داریم یعنی شما حتی بخواهی در مهندسی شیمی سرمایه گذار باشی خودش دانش مهندسی شیمی رو  طلب می کند. بعضی از شرکت های مهندسی شیمی هستند (feasibility Study) انجام میدهند یعنی توجیه اقتصادی طرح ها را مطالعه می کنند  و وقتی   به این شرکت ها مراجعه می کنی و می گویی من مثلا فرض کنید این مقدار پول دارم و می خواهم در یک حوزه ای مثل  حوزه ی صنایع پتروشیمی سرمایه گذاری کنم چه محصولی رو باید انتخاب کنم پاسخ به این سوال نیاز به تخصص دارد (تخصص مهندس شیمی )یا اینکه مثلا شما بخواهید برای خودتان کارآفرینی کنید در مهندسی شیمی  چطور است؟ می توانید انجام بدهید منتهی باید شروع درست و انتخاب درستی باید داشته باشید مثلا فرض کنید شما ممکنه بگویید آره از نظر من کارآفرینی در مهندسی شیمی یعنی داشتن کارخانه من می گویم که خوب خیلی هدف بزرگی است خیلی تناسب ندارد ولی شما ممکن است بگویید که نه من فهمیدم که به تولید علاقه دارم میگویم اوکی اگر شما به تولید علاقه داری میتوانی از یک سطح  خیلی کوچکتر  شروع کنی  و این استراتژیک تر هم است که از یک سطح  خیلی کوچک شروع کنیم یا شاید استراتژیک این باشد که  جایی استخدام بشوی و نهایتا  دانش فنی را بدست بیاوری.

  • زمینه های کاری متنوع یک مهندس شیمی

زمینه کاری متنوع در مهندس شیمی داریم. من  مواردی را که ما می توانیم کارکنیم  برایتان آوردم: پیمانکاری عمومی، خدمات فنی مهندسی، خدمات بازرگانی، حفاری،ساخت و نصب، عملیات اکتشاف، بهینه سازی، مهندسین مُشاور، واحدهای تولیدی که شامل پتروشیمی ها، واحد های شیمیایی، تولیدکنندگان و سازنده های فرآورده های نفتی می توانند باشند.

  • HSE، یک زمینه عالی برای مهندسین شیمی

یک زمینه ی بسیارعالی داریم بنام HSE چون مهندسان شیمی خیلی ورود پیدا نکردند و  در حال حاضر بیشتر مهندسین بهداشت حرفه در این حوزه هستند. بهداشت حرفه ای اصلا خیلی واحدی در ارتباط با واکنش ها، ترمودینامیک، حرارت، سیالات  به اندازه ای که مهندس شیمی درگیر اش است نمی گذرانند. پس بنابراین این افراد در بحث ایمنی فرآیندی شاید نمی توانند اظهار نظر کنند و ما به شدت کمبود داریم تاکید می کنم هم در کشور هم در دنیا یعنی شما به شدت کمبود داریم سرچ کنید ببینید چند نفر فارغ التحصیل مثلا رشته ی ارشد (Process Safety) داریم یا دکترای داریم؟ خیلی کم. این یعنی چی؟ یعنی فرصت برای شما. یعنی چی؟ یعنی من اگه یک تخصص مرتبط به ایمنی داشته باشم خیلی راحت برای خودم تو بهترین شرکت ها جا باز می کنم حتی اگر در تهران باشد. مورد بعدی مراکز پژوهشی و آموزشی چون برخی اشخاص هستند  که پژوهشگاه را انتخاب می کنند، بعضی ها پژوهشگاه صنعت نفت یا پژوهشگاه های دیگری که داریم ، بعضی ها هم هستند که آموزش انتخاب می کنند.

  • فریلنسینک سبک شغلی جذاب برای یک مهندس شیمی

من درآن سبک های کاری که عرض کردم یکی از توصیه هایم این است که اگر شما قرار است که در مهندسی شیمی بمانید خوداشتغالی ( فیریلنسینگ) رو انتخاب کنید یا بهش فکر کنید. فیریلنسینگ یعنی اینکه به استخدام جایی درنیایید و خدماتتان رو بفروشید. حالا چطور؟ جلوتر مثال هایی رو انشاالله می زنیم.

  • انواع کارهای یک مهندس شیمی

نوع کاری که شما در مهندس شیمی می توانید انجام بدهید این موارد است: طراحی و برنامه نویسی، حل مسئله و گِلوگاه های صنعتی که شما فقط حل مسئله می کنید می گویید آقا مثلا من آمدم که تولید شما را افزایش بدهم، یا من آمدم  که مصرف انرژی شما را کم کنم و یا من آمدم که به شما یک مشاوره ی خاص دراین زمینه بدهم. مطالعات امکان سنجی، بازاریابی، فروش، اقتصاد و مذاکره. مذاکره هم یکی از بخش های جذابی است که یک مهندس شیمی می تواند در آن ورود کند. مدیریت:مدیریت باز یکی از زمینه هایی است که مهندسی شیمی می تواند به آن بپردازد. دیگر چه زمینه ای؟ تدریس، پژوهش های محض و کاربردی ، بهره برداری و اپراتوری، ساخت و نصب.

پس از طراحی تا حل مسئله تا ساخت و نصب کارهایی هستند که ما می توانیم انجام بدهیم ولی واقعیتش این است که سطح این کارها باهم متفاوت هستند  به ای معنی که شما وقتی  یک کار پیمانکاری انجام می دهی در یک سطح از حرفه ای گری مرتبط به مهندسی شیمی است وقتی یک کار طراحی انجام می دهید یک سطحدیگر دارد. یا مثلا  تدریس یک سطح  دارد ولی وقتی پروژه انجام  بدهی سطح متفاوت دارد و  سطح آن متفاوت است و اینطوری  نیست که شما بگویی که من از مرحله اول می خواهم بپرم مرحله ی n ام. مثلا فرض کنید که  مشاور صنعتی باشم و فیریلیِنسِرَم بشوم فیلینسر یعنی اینکه صنعت دنبال من بیاید، من نمی روم دنبال صنعت که یک جا استخدام بشوم  بلکه با مهارت هایی که شما باید کسب کنید و از همین الان هم باید شروع کنید باید زمینه دیده شدن خودتون رو ایجاد کنید

  • باید زمینه دیده شدن خود را فراهم کنید.

یعنی کاری بکنید که خدمات و مهارت شما دیده بشود. چطور؟ مثلا فرض کنید که شما یک نرم افزار رو خیلی خوب بلد هستید اگه من نوعی  در گوگل سرچ کردم  برای مثال نرم افزار اَسپِن ایکاروس حتما اسم شما  را ببینم چطور این خودش یک مهارتی است که شما باید به آن بپردازید منتهی قبل از  آن باید یک کارهای دیگری  هم انجام بدهید.  پس بنابراین  درمورد مزیت های مهندس شیمی  گفتیم در مورد عیب هایش هم صحبت کردیم. و اما برویم روی این صحبت کنیم که باید چه کارهایی بکنیم؟

خوب مهم ترین شاخص منفی مهندسی شیمی که تو ذهنتان بود یا ماند با توجه به توضیحاتی که من به شما داده ام چیست؟خطر.دیگر؟ ارتباط کمتر با افراد دیگر.اوهوم.یعنی درحقیقت من اینطور گفتم چون یک تعداد هم جدید  اضافه شده اند توضیح بدهم که بعضی ازرشته ها مخاطب عام دارند مثل مهندسی کامپیوتر.ما  در رشته مان (مهندس شیمی) مخاطب خاص داریم باید با شرکت ها کار کنیم آره این می تواند عیب باشد آره یک مقدار کار را  سخت می کند ولی می توانیم ما از آن استفاده هم بکنیم که حالا توضیح خواهم داد.در مرورد خطر گفتیم که مخاطره یعنی اینکه  محیطی که ما داریم کار می کنیم محیط پرخطری است  به هرحال انفجارهست ،آتش سوزی هست،نشت مواد سمی و سقوط از ارتفاع است و… .  فارغ التحصیل زیاد،درس های سنگین ،محیط خشن و بدی آب و هوا .خیلی از مهندسان شیمی در کار خودشان کار نمی کنند طرف  مدرک مهندسی شیمی گرفته ولی مثلا کار دیگری را انجام می دهد حالاجلوترمن راجع به این افراد اظهارنظر می کنم که  به نظرمن این افراد چه کاری بکنند بهتراست. مسئولیت سنگین محاسباتم که نکته منفی بعدی بود که توضیح دادم که شما اگر یک محاسبه نادرست انجام بدهید چه بسا ممکن است منجر به انفجار یک تجهیز بشوید یا منجر به اتلاف مواد یا منجر به کشته شدن  انسان ها و الی آخر بشوید پس اینم جزء نکات منفی بود.مهمترین نکته مثبتی که تو ذهنتان چیست؟پیشرفت با تجربه. پیشرفت در مهندس شیمی راحت تر است بخاطر اینکه  رشته مان تنه به تنه ی رشته های تجربی میزند.هان! البته خلاقیت هم خیلی  در آن مهم است.خلاقیت  برای یک مهندس شیمی  حیاتی است.خوب دیگه چی ؟خانم جعفریان شما چه موردی در ذهنتون باقی ماند؟یه نکته ی خیلی مهمی رو یادم رفت بهتون بگم آره این را  اصلا نگفتم و این مورد را  شما بهم تقلب رساندی!یک نکته ای که خیلی  می شود گفت مهم است این است که خیلی از رشته ها ، امکان ادامه تحصیل به این معنی که شما  از آن ها فاند بتوانید بگیرید و از دانشگاه های خارج از کشور بورس بگیرید و بروید ادامه تحصیل کنید را ندارند اما  مهندسی ها وعمدتا مهندسی شیمی این قابلیت را دارند مثلا شما پزشکی درکشور بخوانید احتمال این که بتوانید اعتبار و مدرک  خودتون را در خارج از کشور اثبات کنید خیلی کم است. نظام سلامت کاملا متفاوت است ولی شما مهندس شیمی بخوانید برای ادامه تحصیل کمتر دچار مشکل هستید  و بهترین کشورهای دنیا رشته ی مهندسی شیمی را دارند و جزء توانمندی هایشان است. چندتا از این کشورهای  پیشرفته را اسم ببریم. شاخص هایش را گفتید اره دقیقا ،دقیقا شاخص هایش را گفتید همین هایی که  نام بردید واقعا در صنایع شیمیایی خیلی پیشرفته هستند.پس بنابراین باید دانشگاه هم دانشگاه باشند.یکی ازگزینه های ادامه تحصیل میتوانند باشند یکی  دیگر از محاسن مهندسی شیمی این است که شما  در مهندسی شیمی  آسان تر می توانید  مسیر ادامه تحصیل را  طی کنید .از رشته های دیگه کمترمی آیند مثلا شما نگاه کنید مهندسی صنایع از رشته های دیگر می آیند یا مثلا MBA از رشته های دیگر می آیند اما  در مورد مهندسی شیمی  جالب اینجاست که پخش می شوند عمدتا ما همین در دانشکده خودمان مورد داشته ایم آقای چاشمی رفت روانشناسی،مورد داشتیم رفت زبان شناسی، مورد داشته ایم رفت جامعه شناسی،مورد داشتیم که همین جا الان درحال  تحصیل در دانشکده مدیریتMBA هستند و رشته های مختلف.مهندسی شیمی میان مهندسی شیمی انگار یک پل عبور است راهشان را پیدا می کنند و دنبال کارخودشان بعد می روند. درحالی که تو بعضی رشته ها اینطور نیست مثلا فرض کنید در رشته ای مثل  برق  ادامه تحصیل سخت است ، رقابت فشرده و سنگین و سخت است یا در مورد رشته ی  صنایع هم همینطور است.اینکه ما می توانیم  زمینه های بکری را انتخاب کنیم  یا اینکه میتوانیم همه سبک های زندگی شغلی مان را در مهندسی شیمی داشته باشیم جزء مزیت هایش است.اما باید چیکار کنیم؟یعنی الان من خودم را می گذارم جای شما که می گویم خوب من دانشجوی لیسانس  بودم دقیقا چیکار می کردم

  • اولین کاری که باید انجام دهیم؟

اولین کاری که باید بکنید این است که اول به این سوال جواب بدهید که آیا من ادم مهندسی شیمی هستم یا نیستم؟ و جواب دادن به این سوال خیلی راحت نیست. چرا؟ چون رشته مهندسی شیمی رشته ی متنوعی است یعنی طیف سلیقه های مختلف را  پوشش می دهد یعنی اگر شما به مهندسی علاقه مند هستید حتما در مهندسی شیمی چیزی می توانید پیدا کنید که به آن علاقه مند بشوید اگر شما به تدریس علاقه مندید در مهندسی شیمی چیزی پیدا می کنید که بتوانید به تدریس آن بپردازید. مثلا اگر شما به صنعت علاقه مند اید مهندسی شیمی گزینه ی مناسبی میتواند باشد نمیدونم دیگر اگه شما به خارج  از کشور رفتن  به منظور کار یا ادامه تحصیل علاقه مند هستید مهندسی شیمی می تواند گزینه مناسبی باشد. اگر شما به مشاوره دادن علاقه مندید یعنی همان فیریلنسینگ  باز مهندس شیمی گزینه ی خوبی است. چه زمانی من می توانم تشخیص بدهم که من اصلا آدم مهندسی شیمی نیستم ایده ای دارید که من مطمئن بشوم که آدم مهندسی شیمی نیستم کی میتوانم این احساس را داشته باشم .شما ممکن است بگویید زمانی که علاقه نداشته باشم؟ علاقه ی شما به شدت تحت تاثیر اطلاعات شماست. من معمولا به دانشجوهایی که می گویند علاقه ندارم می گویم که زمینه های کاری یک مهندس شیمی را  نام ببر ببینم چه زمینه هایی است؟ چون ما یک مدل ذهنی داریم که براساس آن فکر می کنیم  بسیاری اوقات پیش فرض هایی داریم که این پیش فرض ها اجازه نمیدهند درست فکر کنیم. گفتم اول جلسه که بعضی هایمان اومده ایم اینجا که ازمن بشنوید که تو آدم مهندسی شیمی نیستی که دیگر با خیال راحت برود. یعنی اومده است که این تلنگره بخورد بعد  بگوید که پروینی گفت که شما آدم مهندسی شیمی نیستی و فردا  اتفاقی افتاد به من فحش میدهد یا فلان فلان شده این پروینی بود که به من گفت. نه واقعیتش ما می گوییم که اول باید با  ابزارهای علمی که وجود دارد که تشخیص بدهم که من آدم مهندسی شیمی هستم یا نیستم اظهار نظر کنیم. خوب یکی از این ابزارهای علمی همین تیپ شناسی شخصیتی است. یکی دیگر استعدادسنجی است که ایا اصلا من استعداد کارهای مهندسی را دارم، من دقت لازمه را دارم، من به جزئیات توجه می کنم، من آدمی هستم که  دنبال مفاهیم واقعی  باشم و یا نه بیشتر دنبال مفاهیم انتزاعی ام. من شعر می خوانم بیشترحالم خوب است  یا یک مسئله ی انتقال جرمی حل می کنم. کلا گرایشم به این سمت موارد انتزاعی است یا نه موضوعات واقعی. مثلا بنشینم درباره روابط بین  انسان ها فکر کنم، بنشینم به این فکر کنم که چه می شد اگرجهان  مکان بهتری برای زندگی کردن می شد ، بنشینم راجع به یک مهارت که چطور می توانم به انسان ها کمک کنم که استعدادیشان شکوفا بشود فکر کنم، تا اینکه بیایم مثلا بفهمم که چه کار کنم که انرژی مصرفی در واحد کمتر می شود یا چیکار کنم این پول بیشتر میشه در تولید؟ هان!آیا من ادمی ام که دنبال چیزهای ملموس می گردم یا نه ؟ یا اتفاقا اساسا حوصله ی این چیزهای ملموس را دارم و میایم سرکلاس ها می نشینم اقای دکتر فلانی یا خانم دکتر بهمانی مسئله حل میکند من کلا به مسئله نگاه میکنم ولی ارتباط برقرار نمی کنم عین تام وقتی می خوابد توی تام و جری هست چشم هاش را جری بازمی کند چشم هست ولی نمی بیند یعنی چشم باز است ولی نمی بیند می دانید که می خواهم چی بگویم میخوام بگویم که اول باید این را بفهمم. این خیلی مهم است ولی خیلی سخت است اصلا راحت نیست که من بفهمم آدم اش نیستم. چرا؟چون خیلی وقت ها من بلد نیستم درس بخوانم بعد فکر می کنم این درس درس من نیست  مثال می زنم چطور بلد نیستم که چطور درس انتقال جرم را بخوانم  و آن را با همان روشی می خوانم که سیالات را خواندم یا موازنه را با همان روشی می خوانم که شیمی را خواندم. خوب معلوم است که جواب نمی گیرید. شما باید  برای درس هایی مثل موازنه درس را باید  طوری بخوانی که بیشترتمرین حل کنی و فکر کنی، فکرکنی تمرین حل کنی فکر کنی تمرین حل کنی نه اینکه بیای مثلا جزوه بخوانی. جزوه را همان روز باید بخوانی فقط باید تمرین حل کنی در جرم فقط باید تمرین حل کنی ولی تو ترمودینامیک  باید یک استراتژی دیگری داشته باشی پس بنابراین من می گویم که اول شما باید چک کنی ببینی روش درس خواندن را بلدی و بعد با خودت ارتباط برقرار کنی بفهمی که آیا اصلا اساسا من کلا با درس های مهندس شیمی ارتباط برقرار می کنم؟ حال  اگر واقعا به این نتیجه رسیدی که علاقه ای نداری باز من توصیه ام این نیست که بگویی که اوکی من دیگر واقعا به این نتیجه رسیدم علاقه ندارم وخوب  می روم انصراف می دهم یا فلان کارو انجام میدهم. دو ترم باید عاشقانه مهندسی شیمی  را بخوانی عاشقانه یعنی واقعا فرض کنی که با این رشته میخواهی کارکنی، زندگی کنی و با این دید بخوانی اش که سعی کنی جذابیت هایش را پیداکنی بخوانی. اگر بعد از دو ترم باز هم علاقه ای ایجاد نشد اوکی حالا میتوانی به تغییر رشته فکر کنی حتی به انصراف! من اصلا نمی ترسم از اینکه به شما بگویم یک جا ممکن است یک نفر گزینه اش  و تصمیم درستش  این باشد که سریع کاتش کند. ما مورد داشته ایم در همین دانشکده ی خودمان یک خانومی بعد ازچند ترم مشروطی اومده بود گفت که می خواهم تغییررشته بدهم من گفتم اره من هم فکر می کنم باید تغییررشته بدهی یعنی چون با خودم درس هم داشت بعد گفت چه رشته ای؟ گفتم برو تربیت بدنی به ایشون گفتم برو تربیت بدنی بعد رفت تحقیق کرد گفت که تربیت بدنی مصاحبه ورودی دارد و نمی پذیرند که من تغییر رشته بدهم بعد بررسی کردیم گفتم برو مدیریت رفت مدیریت بعد همون ترم اول دوم که رفته بود معدل اش بالای 18 شد. یا یکی از دوستان اینجا بود حالا شاید بعضی ها بشناسید من اسم نمی برم ایشون اصلا فضایش فضای چیزهایی مثل مدیریت  بازرگانی بود بعد با هم صحبت می کردیم می گفت که  یکی از اهدافم این است که تو بلوار کشاورز یک رستوران بزنم بعد من گفتم چرا داری وقتت را در مهندسی شیمی تلف می کنی؟ یعنی نهایتا شما  می خواهی بری رستوران بزنی بعد انقدر علاقه داشت که دوستاش را سازماندهی کرده بود یکی رفته بود شهرک غرب تو یک کافی شاپی کار می کرد که تجربه بیاندوزد ببیند که  برای کار خودشون باید چیکار کنند. یکی رفته بود بالاترازمیدان ولیعصراین کار را انجام می داد از دانشجوهای

خودمون آن ها هم مهندس شیمی اند. خوب این نشان می دهد که آقا تو خیلی علاقه داری و نشان میدهد که داخل این رشته داری می جوشی یعنی ایده منظورم در اون رشته ای که انتخاب کردی در اون ایده ای که داری ایده های جدید به ذهن ات میاید چرا وقتت را تلف می کنی  اگر شمای نوعی یک چیزی داری نگاه کن یک چیزی داری که مهندسی شیمی مزاحمش است الان اون آقا می خواست برود تهران اینکار را بکند هی می آمد اینجا سرکلاس شرکت می کرد چرا وقتت را با جرم تلف می کنی برادرمن؟! چرا وقتتو با سیالات تلف می کنی؟ شما برو در همان سبک رشته ی کاری خودت وقتت را هم تلف نکن.

  •  کار دلی شما چیه؟ مهندسی شیمی؟

اگر مهندس شیمی مانع من نیست من همیشه این را به بچه ها میگویم که حتما همه ی ما فرقی هم نمی کند من یا شما هرکسی یه کار دلی باید داشته باشیم خیلی خوش شانسیم اگر که مهندسی شیمی همان  کار دلی باشه  خوب کار دلی یعنی چی؟ یعنی من می نشینم انجامش میدهم حال می کنم و بعد مرتب رشد هم بکنم نه اینکه درجا بزنم. ما یک دوستی داشتیم سنتور میزد ایشون آهنگ سریال اون موقع سریال امام علی را  میزد بعد ما اول کلی کیف می کردیم و می گفتیم دمت گرم خیلی خوب بود. بعد هی این را میزد می گفتیم اقا بس است دیگر! هی این را میزد. ولی این درست نیست. ما باید پیشرفت کنیم یعنی یک کار دلی باید باشد که در آن پیشرفت کنیم همه مان باید داشته باشیم همینی که الان من دارم با شما صحبت می  می کنم از زمینه کار دلی ام است یعنی بحث های روانشناسی و یا توسعه فردی و سعی هم می کنم پیشرفت کنم شما هم باید همین کار را بکنید. حالا اگر نگاه میکنم به یک جایی می بینم که آیا این کار دلی ام مهندس شیمیم ام را تحت تاثیر قرار میدهد یا نه اگر مهندس شیمی ام را تحت تاثیر قرار میدهد و من در مهندسی شیمی انقدر جذابیت پیدا نمی کنم به نظرم بروید ریسک کنید به نظرمن قشنگ تغییرش بدهید اصلا هم  نترسید اصلا نترسید چون بعدا به خاطر کارهایی که نکردید ممکن است خودتان را سرزنش کنید.

  • راست دستی یا چپ دستی؟

یک نکته هم بگویم ما کارسخت و اسان نداریم ما کار سخت و اسان نداریم یا این کار، کار من نیست که اگر کار من نیست برای من سخت است عین با دست چپ نوشتن برای یک راست دست. خوب شما با دست چپ می نویسی کند می نویسی، طول می کشد، خوش خط نیستی، خوب معلوم است که چپ دست نیستی یعنی اگه راست دست باشی راست دست مثل کسی که می نویسد راحت است حداقلش این است که اگه لذت هم نبرد سخت اش نیست. این به این معنی نیست که راست دست دنبال سختی نیست شما یک ورزشکار را درنظر بگیرید برای مثال یک  بکسورکه می رود تمرین می کند کیف هم می کند اصن ژن بوکس هم دارد خوب ولی کتک هم می خورد سختی هم می کشد ولی اون سختی اش لذتبخش است اون حالت با حالتی که به زور بیایم سرکلاس و به زور خودم را بیدار نگه دارم بعد میایم به جزوه ام نگاه می کنم و استرس واضطراب می گیرم و حس ام بد است خیلی فرق می کند یعنی باز هم من می گویم که باید چک کنم ببینم روش درس خوندن را بلد هستم یا نه. اگر روش درس خواندن را بلد هستم و باز هم نمیتوانم ارتباط برقرار کنم باز یک بحث دیگری است. پس اول باید مشخص کنم که در چه زمینه ای  زمینه ی  یعنی ایا من ادم مهندس شیمی هستم یا نیستم؟

  • ایا من ادم مهندس شیمی هستم یا نیستم؟

معیارهای پاسخ اینهاست 1: تیپ شناسی شخصیتی 2: استعداد 3: پتانسیل خانوادگی نگاه کنید که اگر واقعا  من  کسی هستم که مثلا فرض کنید تو خانواده ای بزرگ شدم که همه هنرمند اند یا بابا هنرمند و مامان هنرمند بعد در یک زمینه ای هم خیلی پیشرفت کرده الان هم دارد خوب پول درمی آورد بعد من سر اینکه کَل دخترخاله ام را بخوابانم آمده ام مهندسی، مهندس شیمی! نه این پتانسیلی که تو داری درون خانواده ات این نشان میدهد که شما بروی در آن پتانسیل  و از آن پتانسیل استفاده کنی  خیلی سریع تر می توانی پیشرفت کنی این یک اصل پذیرفته شده است که ما در زمینه ی خانوادگی مان خیلی سریع تر پیشرفت می کنیم یکبار این خانوم یا  این اقا تا تهش را رفته است این پدر یا مادر یا مثلا دایی یا خاله حتی عمه!! تا تهش رفته است خوب پس چه بهتر که من میتوانم از این تجربه استفاده کنم پتانسیل خانوادگی هم ی نکته ای است .ارزش های فردی هم یه نکته است. ما یه دوستی داشتیم در دانشگاه اایشون می گفت اقا من دغدغه محیط زیست دارم می گفتم فدایت بشوم پس چرا اومدی، مهندسی شیمی  که مصنوعات بشری تولید می کنی ،محیط را آلوده می کنی، ادم ها را به کشتن می دهی، ماهی ها را به کشتن می دهی و… . واقعا با این ارزش های فردی ایشون باید مثلا یک رشته لطیف تر می رفت اگه مهندسی هم میرفت یه مهندسی لطیف تر میرفت مثل معماری، مثل چیزی که روح اش غنی تر میشد تا اینکه مهندسی شیمی. مهندسی محیط زیست هم خوب است مهندسی محیط زیست هم اتفاقا این دوست ما نهایتا رفت مهندسی محیط زیست یعنی ارشد رفت مهندسی محیط زیست خواند ولی ارزش های فردی یک چیزی هستند دیگر.طرف امده است می گوید  من دغدغه ی انسانیت دارم بعد گیر هم کرده ها یعنی نمی اید بیرون بعد هی دغدغه ارزش های معنوی  دارد.خوب دوست عزیزم شما تو مهندسی شیمی به نظرمن بیشتر اون از ارزش هایت داری فاصله می گیری اگه واقعا یک  ادمی هستی که توی این حوزه خوب داری کار میکنی و حرفی برای گفتن داری، خوب مطالعه می کنی یه اصطلاحی هست به نام غرقگی یه کتابی هم  تحت این عنوان موجود است. مثلا می روی غرق می شوی مثلا من می روم کتاب فلان را باز می کنم بعد غرق می شوم بعد یک مرتبه می بینم 3 ساعت 4 ساعت  گذشته ولی مثلا میایم  یه صفحه کتاب مک کیب رو می خوانم  یا هیمل بلاو را می خوانم جانم به لبم می رسد این یک صفحه ورق بخورد. خوب اینها خودش چراغ و پالس است باید این ها را جدی بگیرید این هم برمی گردد به ارزش های فردی مثلا ما خانوادگی کلا فکر می کنیم ما نوعی که در خدمت بشریت باید باشیم از این جهت که به لحاظ رشد معنوی بشریت رو توسعه بدهیم خوب مهندسی شیمی خیلی به این دغدغه ی خانوادگی ما کمک نمی کند. بعد دیگر عرض کنم خدمتتان پس این اولین گزینه بود گزینه یا انتخاب بود اولین کار بود  کار بعدی این است که خوب حالا من فرض می کنم که شما می خواهی در مهندسی شیمی بمانید فرض می کنم اگر بخواهید در مهندسی شیمی بمانید باید چکار بکنید؟

  • اگه بخواهید در مهندسی شیمی بمانید باید چکار بکنید؟

خوب چون من اگر بخواهم در مهندسی شیمی نمانم راهش مشخص است باید چه کارکنم ولی اگر بخوام در مهندس شیمی بمانم باید چیکار کنم؟ من الان یک سری نکاتی را نوشتم اینجا که به نظر من مهم ترین اش این است که شما یک کار دلی در مهندس شیمی پیداکنید یعنی چی یک کار دلی در مهندس شیمی؟ شما درس های متنوعی در مهندس شیمی میخوانید: استاتیک می خوانید، مقاومت مصالح می خوانید، موازنه می خوانید، ترمو می خوانید، جرم می خوانید و الی آخر. حتی بعضی درسهای اختیاری می خوانید مثلا ایمنی می خوانید ببینید کدوم درس است که وقتی سر کلاسش قرار می گیرید آن کلاس و آن جو را می پسندی و دوست داری  از سطح کلاس بالاتر بیای. پس شما باید زمینه ای را انتخاب کنید که ترجیحا دلی باشه بعد  ترجیح بعدی چیست؟ ترجیح بعدی این است که دست در آن کم باشد، یعنی خیلی اشباع نشده باشد، چطور بفهمم اشباع نشده است؟ من میخوام بدونم من علاقه دارم به بحث های طراحی مثلا من نوعی، طراحی مبدل های حرارتی. نگاه کنید من می گویم که خوب بین طراحی مبدل های حرارتی و تولید کاتالیست سرچ ساده انجام بده کدوم کلی مطلب برایت می آرود در اینترنت؟ اون تاریخ انقضایش تقریبا تموم شده مگر اینکه شما توی طراحی مبدل های حرارتی یک مورد خاصی را دنبالش بگردی. قدم بعدی در آن زمینه ای که در مهندس شیمی انتخاب می کنی باید زمینه ای باشد که یک نیاز فوری رو رفع بکند. یک نیاز ترجیحا فوری و ضروری .این دو مورد را اگر داشته باشد عالی است .مثل چی؟ کسی می تواند مثال بزند ؟ببینید کلا کارها را من تقسیم بندی کنم.کارهایی یا نیازهایی که ما داریم نیازهای فوری و ضروری اند، نیازهای فوری غیر ضروری اند ،نیازهای غیرفوری ضروری اند ،نیازهای غیر فوری غیر ضروری اند .مثال می زنم نیاز غیر فوری غیر ضروری شما چیه؟ اصلا کلا الحمدالله نیاز ندارید .نیاز غیر فوری غیر ضروری  مثل چک کردن صفحات مجازی. وقتی من کارم مرتبط با صفحات مجازی نیست این خانوم می فرمایند خیلی هم فوری و هم خیلی ضروری است ولی مثلا برای شما چی خیلی غیر فوری غیر ضروری است؟مثلا فرض کنید گفتن تبریک به یکی از دوستانمان تبریک عید و می خواهیم تبریک بگوییم لزومی نداره خیلی فوری بلافاصله همین که سال تحویل شد من سریع تبریک بگویم الان که بعضی ها قبلش تبریک می گویند  واقعا فوریت ندارد چه فوریتی است.حالا یک نکته بگویم ما یک سری مهارت هایی را داریم که باید تو دانشگاه خودمان یاد بگیریم و دانشگاه و مدرسه  به ما یاد نمی دهند.یکی از این مهارت ها مهارت شبکه سازی استکه ما به شدت بهش نیاز داریم. حال شبکه سازی یعنی چی؟یعنی حداقل یک نفر را داشته باشیم که بتواند به ما کمک کند مثلا من شرکت فلان به من زنگ زده پتروشیمی فلان که دعوت به کار شده ام می خواهم بروم مصاحبه ی استخدام شغلی بعد بهترین راهی که می توانم داشته باشم و بهترین اقدامی که باید سریعا انجام بدهم این نیست که برم راجع به اون شرکت مطالعه کنم این نیست که بروم نمونه سوالاتش رو بگردم یا رساله رو دور کنم چون بعضا عقیدتی هم می پرسند بلکه بهترین کار این است که زنگ بزنم  از یکی از آشنایانم که می دانم   در آن شرکت دارد کار می کند بپرسم اقا شما چه جور فردی را می خواهید؟ اون کسی که می خواهید چه ویژگی هایی باید داشته باشه ؟ ویک رزومه مینویسم 4 تا خط. دیگه  یک رزومه ی 5 صفحه ای نمی نویسم  از خودم فقط 4تا خط. می دانم رفتم اونجا چی باید بگویم. به این می گویند ارتباطات ما دوتا  مورد را نیاز داریم شدید. ارتباطات و اطلاعات. لذا من نمی ایم برای اینکه شبکه سازی کنم عید را تبریک بگویم من می ایم همین الان که اصلا مناسبتی نداره اس ام اس اینکه مثلا به یادت هستم یا یک تماسی بگیرم. الان شما چند درصد با بچه های دوران دبیرستانتون درتماس هستید؟ معمولا خیلی کم است. شبکه سازی خودش دنیایی است یا مذاکره کردن  این ها مواردی است که شما تا اخر ممکن است اصلا شما با آن مواجه نشوید. مذاکره، متقاعد کردن شما میتوانید من را متقاعد کنی که بنشینم و حرف شما را گوش کنم یا شما من را متقاعد کنی که من ایده ی شما را یا مسئله شما را بشینم گوش کنم حلی که انجام دادی! یا اصلا ما مورد داشتیم از همین دانشکده فارغ التحصیل شده اسم نمی برم کدوم پتروشیمی رفته کار می کند می گوید اقا اومده بود برگشته بود حالا نمی دونم مدرکش را ببرد می گفت که اقای دکتر خیلی محیط کارم خوب است و از وقتی من اونجا رفتم کلی تحول ایجاد کردم ولی نمی دانم چرا اصلا  اجازه نمی دهند رشد کنم می گویم که خوب چه مشکلاتی وجود داره؟ می گوید مثلا نشستم توی تیمی که مدیر دارد صحبت می کند مدیر اصلا درست نمی گوید و  اشتباه می کند من همونجا می زنم تو کاسه اش! می گویم که مثلا اقای مهندس چی داری می گویی اینکه اشتباه است  از اول تا تهش اشتباه است.می گوید همونجا بهش می گویم و بعد اخرهم به این نتیجه می رسم که من درست می گویم می گویم خوب معلوم است که کسی به شما  نمیدهد که ارتقاء پیدا بکنی چون شما ادبیاتش را اصلا بلد نیستی ما دوستی داشتیم خیلی ادم توانمندی بود ارشد مهندس شیمی رو از دانشگاه امیرکبیر گرفته بود ایشان دوسال بیکار بود بهش می گفتم که فلانی چرا کار پیدا نمی کنی مصاحبه نمی روی؟ گفت اتفاقا خیلی مصاحبه می روم می گفتم خوب چه اتفاقی می افتد؟ می گفت اصلا از من خوششان نمی اومد می گفتم چرا؟ میگفت که سوال علمی می پرسد از راکتور مثلا من جواب میدهم 20 یعنی کامل بعد می گویم اقای مهندس حالا من یک سوالی از شما بپرسم بعد می گفت یک سوال می پرسم نمیتواند جواب من را بدهد عرض کردم به ایشان که شما نرفتی از او مصاحبه کنی رفتی مصاحبه بشی بعد بهش کار نمی دادند یعنی استخدامش نمی کردند خوب این طبیعی است خیلی از مهارت ها را ما باید یاد بگیریم. خوب پس بنابراین  انتخاب یک کار دلی در مهندسی شیمی یا درس. باید تحقیق کنم ببینم که این درس من را به کجاها میتواند برساند. هر درسی با جرائت دارم بهتون می گویم که هردرسی در مهندسی شیمی شما را به یک جایگاهی می رساند هر درسی حتی استاتیک و مقاومت مصالح، حتی استاتیک و مقاومت مصالح .منتهی یه نکاتی باید توجه کنیم باید  استراتژی برایش داشته باشیم یعنی چی استراتژی داشته باشیم؟یعنی بدانم که قراره 10 سال بعد کجا باشم نه اینکه مثلا باری به هرجهت حالا من اتفاقا درسی مثلا فرض کنید حرارت را دوست دارم ولی کاری هم برایش نمی کنم و استراتژی هم ندارم ، مطالعه ی بیشتر هم نمی کنم، نرم افزار هم یاد نمی گیرم خوب قطعا اتفاق خاصی نمیفتد. صرفا علاقه داریم خوب پس بنابراین یه کار دلی انتخاب کنیم توی انتخاب رشته هایمان خیلی دقت کنیم یعنی اگر می خواهیم ارشد برویم.

  • گرایش های کلاسیک یا مهارتی مهندسی شیمی؟

در کشور ما الزاما بهترین راه سخت ترین راه نیست این یک مساله ثابت شده ای است مثال میزنم شما برو توی مهندسی شیمی مثلا شما علاقه مند به علم و تحقیق و دانشی و بعد میخواهی مرزهای دانش رو جابه جا کنی میخواهی بروی دکترا اصلا می خواهی بروی بهترین کشور موجود که البته ما هستیم ولی حالا بعضیا یک کمی جلوتراند میروی مثلا چی میخوانی یکی از گرایشای کلاسیک مهندس شیمی رو میخوانی خوب برمیگردی اینجا کسی به رویت نگاه  هم نمیکنه چرا ؟ چون آن زمینه اشباع شده است ولی شما برو یکی از گرایش های مهارتی مهندسی شیمی رو بخوان مثلا چی؟ مثلا ایمنی، مثلا محیط زیست، مثلا انرژی مثلا تصفیه آب برو یک گرایش تخصصی، کاملا تخصصی بخوان خوب شما کاملا متفاوت می شوی پس اون انتخابمان هم درمهندسی شیمی خیلی مهم اند .تشخیص نیاز صنعت یا جامعه خوب این مستلزم این است که که شما برایش وقت بگذارید.

  • هر روزی کاری در زمینه تخصصی تان انجام دهید.

در زمینه ای که انتخاب کردی هرروز یک کاری برایش انجام بده ولو 15 دقیقه مثلا شما فرض کنید که به این نتیجه برسید که ادم حرارت هستی ولی الان هم نمیدانی که باید چیکارکنی در انتقال حرارت روزی 15 دقیقه برای تحقیق کردن در مورد انتقال حرارت، کاربرد های انتقال حرارت در مهندسی شیمی وقت بگذار اگر رسیدی به یک کاربردی که برایت جذاب است روزی15 دقیقه برای ان وقت بگذار مثلا می رسی به اینکه من ASPEN EDR خوبه که یاد بگیرم روزی 15 دقیقه حداقل یعنی اگر حسش را هم نداشتی 15 دقیقه انجام دادی تیکت را بزن و برو اصلا نمی خواهد دیگه ای کاری بکنی در اون زمینه ولی پیوسته باش پس بنابراین حداقل 15 دقیقه یا یک کاری انجام بده برایش ان زمینه دلی که در مهندس شیمی پیداکردی. افراد شاخص حوزه ات را بشناس که مثلا فرض کن من فهمیدم مهندسی شیمی، توی مهندسی شیمی هم فهمیدم حرارت توی حرارت ادمای شاخص چه اشخاصی هستند؟ چیکار دارند می کنند؟ چکار هایی میکنند؟ توی این حوزه من اگر بخواهم خیلی خوب پول دربیاورم باید چیکارکنم؟ پس بنابراین ادمای شاخص، زمینه های پول ساز ها! و بعد سایت های معتبر مثلا شرکت های معتبر رو باید بشناسم یعنی من اگر پرسیدم شما گفتی حرارت می گویم که یک شرکت میتوانی اسم ببری تو این زمینه کار می کند؟ اگه نداری پس حرفه ای وارد نشدی هنوز. این هم یک مورد. بعد راجع به ارتباطات هم که صحبت کردم.

  • مهمترین اشتباه رایج دانشجویان و فارغ التحصیلان

مهمترین اشتباهی که دانشجویان مهندسی شیمی می کنند این است که زمینه ی مورد علاقه یشان رو توی این 4 سال پیدا نمی کنند. اشتباه بعدی که می کنند  این است که مهارت هایی مثل زبان انگلیسی رو یاد نمیگیرند. ولی مهمترین اشتباهی که فارغ التحصیل های مهندسی شیمی می کنند چیست؟ مهمترین اشتباهی که فارغ التحصیل ا انجام میدن این است که تمرکز نمی کنند یعنی شغلشون رو ما بهش می گوییم شغل اولی، اولین شغلشان رو صرفا براساس حقوق و دستمزد انتخاب می کنند و تمرکز نمی کنند و این باور را ندارند که من میتوانم  در یک زمینه ای حرفه ای بشوم چون این باور را ندارد به سطح های معمولی بودن رضایت میدهد و می گوید وای مثلا یک شرکت می روم اینجا خوب است دیگر. مثلا میرود  دوسال کارمی کند و یک شرکت دیگر اگهی استخدام می زند و الان هم سابقه داره بعد دو دو تا چهارتا می کند بعد می بیند این دارد بیشتر حقوق میدهد سریع می رود اونجا. باز همین فرایند ادامه پیدا میکند بعد 10 سال می گذرد بهش می گوییم که تو الان چیکاره ایی؟ تخصصت چیست؟ می گوید والا من تخصص خاصی ندارم فقط جاهای مختلف تجربه کسب کردم و این ادم خیلی راحت با ادمای دیگر جایگزین می شود. چون شما میخوایید برید کار بگیرید تو جلسه مصاحبه نباید آماتور باشید. آماتور یعنی چی؟ یعنی من میروم می گویم که اقا من فارغ التحصیل مهندسی شیمی دانشگاه سمنان هستم خیلیم خوبم خیلی هم درس هایم را خوب پاس کردم این یک نوع است. یک نوع دیگر این است که نگاه کنید من کسی ام که شما هرسوالی توی اسپن بپرسی میتوانم جواب بدهم و بلد هستم برایت طراحی میکنم. من کسی هستم که مبدل حرارتی را هرطوری که خواستی هرجوری پوسته لوله ای خواستی من برایت طراحی می کنم یعنی شما باید خودت را خیلی کوتاه معرفی کنی و برمبنای مهارتت معرفی کنی اگه من الان از شما سوال بپرسم بگویم که خودت را معرفی کن، مهمترین مهارتی که داری چیه؟باید کلی بهش فکر کنی ببینی مهمترین مهارتی که داری چی هست یعنی درحقیقت مهارتی نداری یعنی خیلی واضح به شما بگویم مهارتی نداری. خیلی خوب بگذارید من برگه ی شما را هم ببینم ،ببینم که درمورد شما می توانیم درست پیش بینی کنیم یا نه (تحلیل پاسخنامه تیپ شناسی شخصیتی یکی از شرکت کنندگان)

برای دریافت لینک دانلود فایل صوتی این سمینار می توانید ایمیل خود را وارد کنید.

دریافت فایل صوتی سمینار ماندن یا نماندن در مهندسی شیمی

ایمیل خود را در باکس زیر وارد فرمایید

Please wait...

با تشکر از شما لینک برای شما ایمیل شد در صورت عدم دریافت با شماره 09124546062 تماس بگیرید.